اگر بهتازگی با مفهوم ذهن آگاهی یا mindfulness آشنا شده باشید احتمالاً سوالات و ابهامهای زیادی در سرتان پرسه میزند و این کاملاً عادی است.
شاید یکی از سؤالهایتان این باشد که تفاوت خودآگاهی، خودشناسی، ذهن آگاهی و آگاهی چیست؟ ذهن آگاهی با آگاهی داشتن خالی چه تفاوتی دارد؟ یا آیا ذهن آگاهی به معنای بیخیالی است؟
و خیلی سؤالهای دیگر. برای کمک به آشنا شدن بیشتر شما با این مفهومها در این مقاله با مثالها و به زبان ساده، برایتان از تفاوت آنها مینویسم. پس با من همراه باشید.
تفاوت خودآگاهی و آگاهی و ذهن آگاهی و خودشناسی
به زبان ساده، خلاصه و در جوابی کوتاه:
_ آگاهی یا awareness یعنی آگاه بودن، یعنی همین حالتی که الان دارید! دانستن اینکه چه کسی هستید، کجا هستید و چرا.
_ ذهن آگاهی یا Mindfulness یک مرحله عمیقتر از آگاهی است و در آن علاوه بر آگاهی عادی، نسبت به صداها، اتفاقات، اتفاقات بدن و… هم آگاهی دارید. اصولا ما انسانها طی روز بین 50 الی 60 درصد ذهن آگاهی داشته و مابقی روز را بیشتر در دنیای افکارمان (گذشته و آینده) هستیم!
خودآگاهی یا self-awareness که هنوز در موردش تعریف واحد و یکسانی وجود ندارد، به نوعی یعنی اینکه از رفتارتان و مطابق بودن و نبودن آن با ارزشهای درونیتان آگاه باشید. یا در تعریف دیگر، اینکه بفهمید واقعا بقیه چطور شما را مشاهده میکنند.
خودشناسی یعنی بدانید چه انسانی هستید، چه رفتارهایی از خود نشان میدهید، چه ارزشهایی دارید، چه چیزی برایتان مهم است، نقاط ضعف و قوتتان چیست و… .
حالا در ادامه و با بررسی تعریف هر کدام از اینها به صورت جداگانه، به طور کامل معنیشان را درک میکنید.
آگاهی چیست؟ (Awareness)
یکلحظه نگاهتان را از این مقاله به اطرافتان بچرخانید و بهآرامی اطراف را نگاه و بررسی کنید. چه چیزهایی را میبینید؟ چه چیزهایی را میتوانید توصیف کنید؟
در کل آگاهی به معنای توجه به هر چیزی است، مثلا زمانیکه یک فیلم تماشا میکنید تمام توجه شما معطوف به آن فیلم هست یا زمانی که این مقاله را میخوانید و از چیز دیگری آگاه نیستید.
اصولا ما انسانها اگر در حالت خواب، مستی، نعشگی نباشیم، آگاهی داریم.
خودآگاهی چیست؟ (Self-awareness)
خود آگاهی یعنی اینکه بدانم اگر الان سرخوشم، دقیقا چه احساسی دارم یا اینکه بدانم اگر الان حالم بد است، به دلیل کدام احساس بوده؟ اصلا همین که بتوانم تشخیص بدهم حالم بد است و به دروغ به حال خوب تظاهر نکنم، مصداق خودآگاهی است! همانطور که جان کابات زین هم میگوید:
خودآگاهی یعنی صادق بودن با خودتان در مورد خودتان!
اگر «آگاهی» به معنای توجه به چیزها در جهان است، «خود آگاهی» راجع به متمرکز کردن آگاهیتان (توجه) بر خودتان است. آگاهی توانایی شما برای مشاهدهی احساسهایتان، حسهای جسمانیتان، واکنشهایتان، عادتهایتان، رفتارهایتان، و افکارتان است. یعنی آگاه بودن از تمام جنبههای متفاوت خودتان، انگار فردی دیگر هستید که از بیرون خودتان را مشاهده میکنید. پس وقتی خودآگاه هستید، متوجه میشوید الان بقیه شما را با چه صفتی (خوشبرخورد و مودب، خجالتی یا بد رفتار) میبینند.
خودشناسی چیست؟ (self-knowledge)
خودشناسی راجع به تمرکز روی رفتارتان در واقعیت است نه داستانی که خودتان دربارهی خودتان میگویید.
ببینید، همه ما همه از خودمان یک تصویر ذهنی داریم که دوست داریم دیگران ما را همانگونه ببینند و درک کنند. مثلا شاید خودتان را فردی وقتشناس ببینید اما در واقعیت اصلا چنین نباشید.
خودشناسی یعنی آگاهی از جنبههای مختلف خود شامل صفات و رفتارها. به زبان دیگر خودشناسی یعنی توانایی شناخت و آگاهی از خصوصیات، نقاط ضعف و قوت، خواستهها، ترسها، بیزاریهایمان و اینکه هریک از ما چگونه به خود نگاه میکنیم.
خیلی از اوقات شاید ما یک «منِ ایدهآل» در ذهنمان ساختهایم و خودمان را همانگونه میبینیم درحالیکه اگر باصداقت به واقعیتمان نگاه کنیم متوجه میشویم با آن تصویر ذهنی بسیار فاصلهداریم و خودآگاهی درستی از خودمان نداشتهایم.
این صداقت با خود و روبهرو شدن در واقعیت به ما اجازه میدهد برای تغییرِ بهتر، رشد کنیم و ابعاد مختلف شخصیتی و رفتارمان را بهتر دیده و برای رشد و بهبودش تلاش کنیم. مثلا اگر من خودآگاهی داشته باشم، میدانم دلیل نفرتم از جمع، بدرفتار بودن اطرافیان یا حتی درونگرا بودن نیست، بلکه من یک انسان خجالتی هستم! در این شرایط به جای توجیه، خودم را برای رشد و رفع نقاط ضعف آماده میکنم.
ذهن آگاهی چیست؟ (Mindfulness)
به نقلقول از جان کابات زین:
ذهن آگاهی نوعی بودن در لحظه و روش زندگی کردن است.
در ابتدا اگر میخواهید خیلی مفصل با ذهن آگاهی آشنا شوید مقاله ذهن آگاهی چیست توضیحات مفصلتری برایتان دارد اما در اینجا بهطور خلاصهوار ذهن آگاهی را تعریف میکنیم.
ببینید، بیشتر ما اکثر اوقات مشغول فکر کردن به خاطرات گذشته و یا نگرانی راجع به اتفاقات آینده هستیم.(بین 40 تا 50 درصد از روزمان) درنتیجه تنها لحظهای که در آن زندگی میکنیم و میتوانیم خوشحالی، غم، عشق، زندگی کردن، چشیدن، بوییدن، لمس کردن، تماشا کردن، لذت بردن و…را تجربه کنیم را از دست میدهیم. منظورم لحظه حال است! (به این فکر کنید که آخرین بار حین غذا خوردن هم احتمالا ذهنتان درگیر بوده!)
حالا ذهن آگاهی یعنی توانایی زندگی در همین لحظه، کاری که در این روزها کمتر انجامش میدهیم.
حالا ما به کمک تکنیک های ذهن آگاهی مثل مدیتیشن، یاد میگیریم که به جای گذشته یا آینده، ذهنمان را به در لحظه حال بودن عادت بدهیم. به این ترتیب توجه و تمرکز بیشتری خواهیم داشت، مسائل را در آینده راحتتر به یاد میآوریم و البته به مزایای ذهن آگاهی که شامل بسیاری از موارد مثل کاهش استرس، کاهش سرعت پیری ذهن و… است میرسیم.
به کمک ذهن آگاهی دیگر منتظر آمدن یک لحظه فوقالعاده عالی نیستیم که از آن لذت ببریم؛ بلکه از همه لحظههایی که در آن هستیم لذت میبریم.
ما به کمک تمرینهای رسمی و غیررسمی ذهن آگاهی که مکمل هم هستند میتوانیم این مهارت را در خودمان تقویت کنیم. مثلا صوت مدیتیشن پایین یک تمرین ذهن آگاهی است که میتوانید از آن استفاده کنید:
اگر به مدیتیشن علاقهمند شدید، حتما اپلیکیشن آرامیا را دانلود کرده و از اشتراک رایگان آن استفاده کنید:
خب، حالا بیایید بار دیگر تفاوت این تعاریف را به زبان ساده بررسی کنیم:
_ تفاوت آگاهی و خودآگاهی چیست؟
آگاهی به معنی بودن در لحظه حال و تجربه کردن چیزهایی است که در دنیای اطراف ما در حال رخ دادن است. از صدایی که میشنویم تا بویی که احساس میکنیم و حتی خواندن همین مقاله. اصولا انسانی که مست، خواب و بیهوش نیست، آگاهی دارد. خودآگاهی اما به معنی آگاه بودن نسبت به خودمان، احساساتی که داریم، رفتارهایمان و… است که کمک میکند خودمان را بیشتر بشناسیم.
_ تفاوت آگاهی و ذهن آگاهی چیست؟
همانطور که گفتم، آگاهی یعنی بودن و توجه داشتن. اما مایندفولنس یا همان ذهن آگاهی به حالتی اشاره دارد که بتوانیم ذهنمان را از گذشته و آینده به لحظه حال بیاوریم و لحظه حال را با تمام وجود درک کنیم. در صورتی که بخواهیم ذهن آگاهی را افزایش بدهیم باید به سراغ تکنیک های ذهن آگاهی برویم.
_ تفاوت ذهن آگاهی و خودآگاهی چیست؟
ذهن آگاهی به بودن ذهن در همین لحظه حال اشاره دارد که به کمک یکسری تکنیک مثل مدیتیشن کاهش استرس میسر میشود در حالی که خودآگاهی به معنی شناخت خودمان و امیال و احساسات است.
تفاوت خودشناسی و خودآگاهی چیست؟
همانطور که بالاتر هم گفتم، خیلیها میگویند هیچ تفاوتی میان خودآگاهی و خودشناسی وجود ندارد. اما خب اگر بخواهیم کمی تخصصی به این بحث نگاه کنیم:
خودشناسی یعنی اینکه من بدانم دقیقا در جمع چه رفتارهایی از خودم نشان میدهم و چرا؟ اینکه بدانم در تنهایی خودم چه کسی هستم؟ یعنی اینکه اگر دیگران با مشاهده من متوجه میشوند که من یک انسان افسرده و غمگین هستم یا اینکه فکر میکنند من یک درونگرا هستم، پیش خودم تصور نکنم انسانی سرخوشم یا اینکه انسانی به شدت برونگرا هستم! پس خودشناسی یعنی شناخت واقعی خودم.
اما خودآگاهی یعنی بدانم وقتی حوصله ندارم، دلیلش احساس ناراحتی است؟ بیانگیزگی است یا…. . همینطور بدانم به چه دلیلی به این احساس دچار شدهام؟ مثلا دلیلش این است که یک عمل ناراحتکننده در ماه قبل انجام داده و الان به یادش افتادهام. پس خودشناسی، یعنی شناخت خود واقعی همان شکلی که دیگران میبینند؛ اما خودآگاهی یعنی دانستن احساسات و دلایل آن.
کلام آخر
خب به انتهای مقاله رسیدیم. در این مقاله هم به طور خلاصه و هم مفصل، به این سوالات جواب دادیم که:
- تفاوت خودشناسی و خودآگاهی چیست؟
- تفاوت ذهن آگاهی و خودآگاهی چیست؟
- تفاوت آگاهی و ذهن آگاهی چیست؟
- تفاوت آگاهی و خودآگاهی چیست؟
در آخر اگر سوال و نظری دارید در بخش نظرات منتظر شما هستم.
خیلی خوب تفاوت سه موضوع معلوم شده✌???
ممنون از وقتی که برای مطالعه گذاشتید ?
It was amazing
THANKS 🙂
سلام و سپاس از شما . جسارتا موافق اینگونه تقسیم بندی نیستم . مثلا در عبارت ذیل واژه (self) زاید است . این در واقع یک واژه ترکیبی است که هیچ ضرورتی ندارد:
خودآگاهی یا self-awareness
ولی صحیح تر اینگونه است:
خودآگاهی یا Awareness
اینکه نوشته شده : آگاهی (Awareness) حداقل در حوزه عرفان اصلا غلط است!
در مقابل ؛ آگاهی = Consciousness
و فرق آگاهی و خودآگاهی این است که «آگاهی» در واقع «ذهن» است (افکار و احساسات و ادراکات و اکتسابات..) و البته انواع و مراتب دارد . در حالیکه «خودآگاهی» ورای «ذهن» در مقام «شاهد» است که «آگاهی» یا «ذهن» را مشاهده می کند. خودآگاهی ؛ علم حضوری و تجربه شهودی است . ولی آگاهی علم حصولی می باشد که نیاز به واسطه دارد .
خودشناسی نیز انواع و مراتب دارد و شامل آگاهی و خودآگاهی می گردد . اما در عرفان مراد از «خودشناسی» همان در نزد اهل معرفت «تجرد نفس» یا self inquiry است. یعنی خویش را مرتبه حجابهای آگاهی و ذهن (و بدن) رها کردن و به «من حقیقی» یعنی همان «خودآگاهی» رسیدند. اینجا مقام اعلای «الصمد» شهود می گردد که مجرد محض است . یعنی هیچی نیست . کاملا خالی یا خلاء مطلق می باشد الا نفس شهود و حضور .
رضا جان سلام. اول از همه ممنونم بابت زمان ارزشمندت که صرف نوشتن این پیام کردی 🙂
ببین رضا جان، شما صحبت هات کاملا درست، ولی رویکردی که شما به این مقاله داری از دیدگاه فلسفه و عرفان نگاه میکنی ولی ما توی آرامیا همیشه دیدگاهمون سمت روانشناسی و علم هست. به همین دلیل یه جاهایش با هم شاید متفاوت باشه نظرمون.
اقا سلام علیکم
این مقاله عالیه
واقعا عالیه
یه راهنمایی میخوام ، فرض بگیرید یه نفر با کمک ابزارهای شخصیت شناسی مثل اناگرام یا ام بی تی ای خودشناسی کرد ؛ فهمید باور هاش چی هست که منتهی به چه رفتاری میشه گام بعدی فهمید این باور از کدوم نگرش حاصل شده ، یا چه احساسی به چه افکاری تبدیل شده ، حالا یه سوال مهم این احساس و یا اون نگرش از کجا امده ؟
میخوام عوض ش کنم
۲۰ ساله شخصیت شناسی رو کارگاهی برا خودم عملی کار میکنم
حدود ۷ ساله اناگرام رو کار کردم
ولی دوست دارم علمی و نه عرفانی به مسئله نگاه کنم ، البته شاید هم بجای مسئله باید از واژه مشکل استفاده کنم
ممنون
علی جان سلام. آقا در مورد سوالت با نادیا، روانشناس مون، صحبت کردم. چیزی که گفت برای خودمم جالب بود:
به این دوست عزیزمون بگو که متاسفانه خود mbti یک روش علمی نیست و خیلی گیر و ایراد بهش وارده و به همین خاطر امروز افراد علمی خیلی بهش توجهی نمیکنند. اما مسیری که این دوست مون میخواد طی کنه واقعا مسیر سختیه و بهتره به کمک جلسات روانشناسی طی بشه. قطعا نمیتونیم به طور اثرگذاری تو یه مقاله بهش کمک کنیم.
سلام لطفا یه کتاب خوب در زمینه خود اگاهی معرفی کنید
ممنون از مقاله عالیتون
سلام مهدی جان
کتاب خودآگاهی
رابرتس